گپ و گفت

وقتی تو راه خروج رو ضمانت کردی و تضمین کردی که از جایی که فکرشم نمیکنم هر چیزی رو به موقع و به جای خودش میرسونی، پس فکر و دغدغه دیگه معنا و مفهومی‌نداره

خدایا چیزی به نام من وجود ندارد چون من از خودم چیزی ندارم

روزگاری استرس زندگی و بالا و پایین‌ها و اما و اگر‌ها رو داشتم

شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:

همیشه در هر شرایطی باشیم، امکانات و شرایطی که داریم که می‌تونیم با اونا یک قدم برداریم.

دلتنگ دوران موفقیتم.

دلتنگ دوران موفقیتم.

سال اول دوم دبیرستان بودم که اخرای کلاس زبان رفتنم بود، سطح کلاس بالا بود و تعداد نفرات کم. یه ترم تنها من بودم که قبول شدم و مابقی همه رد شدن. ترم بعد تشکیل نشد کلاس، ولی کلاس قبلی برای بچه‌هایی که رد شده بودن تشکیل شد که من نرفتم. دلیلش هم این بود که اون روزا از خدام بود به هر دلیل تعطیل شه، اخه چندین سال بود که آرامش و آسایش رو ازم گرفته بود. از یه طرف باید میرفتی مدرسه از اون طرف، خرد و خسته میرفتی زبان، درس‌های خودت هم یه طرف.

سال اول دوم دبیرستان بودم که اخرای کلاس زبان رفتنم بود، سطح کلاس بالا بود و تعداد نفرات کم. یه ترم تنها من بودم که قبول شدم و مابقی همه رد شدن. ترم بعد تشکیل نشد کلاس، ولی کلاس قبلی برای بچه‌هایی که رد شده بودن تشکیل شد که من نرفتم. دلیلش هم این بود که اون روزا از خدام بود به هر دلیل تعطیل شه، اخه چندین سال بود که آرامش و آسایش رو ازم گرفته بود. از یه طرف باید میرفتی مدرسه از اون طرف، خرد و خسته میرفتی زبان، درس‌های خودت هم یه طرف.

پارسال هم چنین روزی بار و بنه رو جمع کردیم و با کیف بزرگ و سنگین و دو تا پتو رفتیم برای تقسیم، گروه گروه اسم خوندن و تقسیم شدیم اما هنوز معلوم نیست کجا افتادیم، مثل همین روزا هم بارونی بود و وقتی مسئول ما لیست رو میخوند برای حضور غیاب بارون نم نمی‌میزد.